امروز روزی است که من بالاخره بعد از 11 سال باورنکردنی Body Fusion را فروختم!
بادی فیوژن را از یک متخصص تغذیه به نام میا بالندن در سال 2012 تازه از دانشگاه خریدم. بدون هیچ آموزشی در زمینه کسب و کار و کاملاً جدید برای تمرین خصوصی، حداقل می توان گفت که منحنی یادگیری شیب دار بود و چالش های زیادی را به همراه داشت.
در طول سال‌ها، متخصصان تغذیه که برای من و خودم کار می‌کردند، توانستند با جوامع لین کوو، هانترز هیل، روزل، کرمورن، بالگولا و واهرونگا کار کنند. ما همچنین از مشتریان بین ایالتی و خارج از کشور از طریق مشاوره آنلاین پشتیبانی می کنیم. کار در زمینه بیماری های مزمن، تغذیه بی وزن و ورزشی – ما زندگی های بسیاری را برای بهتر شدن لمس کردیم!
نه تنها این فرصت را پیدا کردم که با هزاران مشتری کار کنم، بلکه مجبور شدم خودم را تطبیق دهم و یاد بگیرم که یک مدیر باشم. تیم من کلینیک‌های جدید ساخت، کلینیک‌های موجود را حفظ کرد، فرصت‌های جدید (کارگاه‌ها، پروژه‌های صنایع غذایی، کار با مدارس) را تعقیب کرد و فرآیندهای تجاری بی‌شماری را برای حمایت از موفقیت‌های مداوم توسعه داد.
من فقط می خواستم از این فرصت استفاده کنم و از همه افراد شگفت انگیزی که در این سفر مشارکت داشته اند تشکر کنم. برای کمک ها و زمانی که به بادی فیوژن داده اید، برای همیشه از شما سپاسگزار خواهم بود. من حتی نمی توانم از رشد شخصی و حرفه ای که تجربه کرده ام و اینکه چقدر از کار با شما لذت برده ام تشکر کنم.
به مشتریانم من به همه شما افتخار می کنم تمایل شما برای حضور، موفقیت، شکست و یادگیری، اجرای اهدافتان و به اشتراک گذاشتن سفرتان با من، تواضع کننده بود. امیدوارم برای هر یک از شما آینده روشن، سلامت و شاد باشد.
به خصوص به پدر و مادرم دبی و ولفگانگ که سال‌ها مدیر حساب‌ها/HR و توسعه کسب‌وکار ما بودند. نه تنها به من توصیه و راهنمایی درستی برای کسب و کار دادید، بلکه از نظر عاطفی نیز در دوران سختی به عنوان دختر از من حمایت کردید. چقدر خوش شانس بودیم که این همه را با هم تجربه کردیم؟!
امروز یک روز تلخ و شیرین است. من برای ادامه دادن ناراحتم، اما همچنین برای آینده و کارهای خلاقانه جدیدی که می توانم کشف کنم، هیجان زده هستم.
تاتیانا، برای شما آرزوی بهترین ها را دارم. تجربه سفر شما تا به امروز بسیار لذت بخش بود و من مطمئن هستم که شما همچنان به یکپارچگی قوی برند Body Fusion ادامه خواهید داد!
پس می روم و به قول شاعر محبوبم مولانا:
“پایان آغاز دیگری است.”
ارسال عشق زیاد،
اشلی xx